تعاملات دیپلماتیک ایران و پاکستان؛ توازن منطقهای یا حمایت استراتژیک؟
فاطمه خادم شیرازی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: مسئله توازن یا حمایت استراتژیک زمانی پیچیدهتر میشود که در نظر داشته باشیم ایران در سیاست خارجی خود عموماً بهدنبال پرهیز از ورود به قطببندیهای منطقهای است. تعامل ایران با پاکستان، همراه با تعاملات گستردهاش با هند و سایر بازیگران منطقهای، نشاندهنده تلاشی برای حفظ موازنه در سیاست خارجی و تأمین منافع ملی بدون ورود به تنشهای منطقهای گسترده است.

سفر اخیر وزیر امور خارجه ایران به پاکستان و تأکید بر همکاریهای گسترده در حوزههای اقتصادی، انرژی، مدیریت مرزها و اتصال منطقهای، پیامهای سیاسی و امنیتی گوناگونی در فضای ژئوپلیتیک جنوب آسیا به همراه دارد. این تعاملات در شرایطی انجام میشود که معادلات منطقهای از جمله تنشهای میان هند و پاکستان بر سر کشمیر، شورشهای بلوچ در بلوچستان پاکستان و تاثیرات آن بر امنیت منطقهای و همچنین رقابتهای اقتصادی و راهبردی میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نظیر چین و آمریکا، اهمیت روزافزونی به خود گرفته است. این سفر باعث شده که تحلیلگران رفتار ایران را در تعامل با پاکستان بررسی کنند و به این پرسش پاسخ دهند که آیا هدف ایران ایجاد توازن میان قدرتهای منطقهای است یا حمایتی استراتژیک از پاکستان در برابر چالشهای موجود دارد.
از یک سو، نزدیکی ایران و پاکستان دلایل متنوعی دارد، از جمله جغرافیای مشترک و مرزهای طولانی که دو کشور را به همکاری برای تامین امنیت مرزی و مقابله با بیثباتیهای داخلی، از جمله فعالیت گروههای شبهنظامی و قاچاقچیان، ترغیب میکند. شورشهای بلوچ در بلوچستان پاکستان، که گاه از سوی بازیگران خارجی تقویت میشود، نهتنها تهدیدی برای اسلامآباد است بلکه تبعات احتمالی آن میتواند به مرزهای شرقی ایران نیز سرریز کند. تحلیل فرهنگی – اجتماعی روابط ایران و پاکستان نشان میدهد که این دو کشور علاوه بر تعاملات سیاسی و امنیتی، در ابعاد فرهنگی و اجتماعی نیز پیوندهای معناداری دارند. زبان فارسی که در گذشته زبان رسمی شبهقاره بوده، همچنان در ادبیات و فرهنگ پاکستان ردپایی پررنگ دارد و بخشی از هویت تاریخی این کشور را شکل داده است. علاوه بر این، روابط مذهبی میان جوامع شیعه و سنی در دو کشور، گاه نقش پل ارتباطی و گاه چالش را ایفا میکند. تبادلات هنری، مانند حضور آثار سینمایی، موسیقی و ادبیات ایران در پاکستان و بالعکس، بستری غنی برای تقویت روابط دوستانه فراهم کرده است. همچنین، مهاجرتها و تعاملات مردمی در مناطق مرزی، اشتراکات اجتماعی و فرهنگی ایجاد نموده که میتواند دیپلماسی عمومی میان دو کشور را تقویت کند. این پیوندها میتواند زمینهساز تعمیق همکاریها و افزایش اعتماد متقابل در سایر حوزهها باشد. بنابراین، همکاری امنیتی و اقتصادی ایران با پاکستان در این زمینه بیشتر جنبه عملی و مصلحتمحور دارد، تا از ایجاد یک محور بیثباتی در منطقه جلوگیری کند.
از سوی دیگر، هند که یکی از رقبای اصلی پاکستان در منطقه است، روابط قابل توجهی با ایران دارد. پروژه بندر چابهار و همکاریهای انرژی میان تهران و دهلینو از جمله مواردی است که نشان میدهد ایران به دنبال حفظ نوعی موازنه در روابط خود با هر دو کشور است. با این حال، حساسیت هند نسبت به حمایتهای ادعایی پاکستان از شورشهای کشمیر و همچنین احساس نگرانی این کشور از احتمال افزایش نفوذ ایران و پاکستان در پروژههای اقتصادی و امنیتی مانند کریدور چین – پاکستان (CPEC)، باعث میشود سفر وزیر امور خارجه ایران پیامهای دیپلماتیک خاصی به همراه داشته باشد.
در کنار این ها، نقش چین بهعنوان بازیگر کلیدی در منطقه نیز باید مورد توجه قرار گیرد. چین از طریق سرمایهگذاریهای هنگفت در کریدور اقتصادی چین – پاکستان، به کاهش تنشها و تقویت ثبات در پاکستان و بلوچستان علاقهمند است. نزدیکی ایران و پاکستان میتواند با اهداف راهبردی چین در منطقه همخوانی داشته باشد و ایران را در جایگاه شریک مهمتری برای پروژههایی که نیاز به ثبات منطقهای دارد، قرار دهد. در مقابل، آمریکا و متحدانش که به دنبال تضعیف محور تهران – اسلامآباد – پکن هستند، ممکن است این تعاملات را تهدیدی برای استراتژیهای منطقهای خود بدانند.
از نظر امنیتی، حمایت پاکستان از ایران در مدیریت مرزها و جلوگیری از نفوذ گروههای افراطی میتواند حاصل این همکاری باشد. در همین حال، ایران از این فرصت استفاده میکند تا از بیثباتیهای احتمالی شورش بلوچها در بلوچستان پاکستان بر امنیت مرزهای خود جلوگیری کند. این همکاری همچنین پیام روشنی به گروههای مخالف و بازیگران خارجی است که ایران و پاکستان عزم خود را برای مقابله با این تهدیدات جزم کردهاند.
مسئله توازن یا حمایت استراتژیک زمانی پیچیدهتر میشود که در نظر داشته باشیم ایران در سیاست خارجی خود عموماً بهدنبال پرهیز از ورود به قطببندیهای منطقهای است. تعامل ایران با پاکستان، همراه با تعاملات گستردهاش با هند و سایر بازیگران منطقهای، نشاندهنده تلاشی برای حفظ موازنه در سیاست خارجی و تأمین منافع ملی بدون ورود به تنشهای منطقهای گسترده است. با وجود این، اقداماتی مانند همکاری در حوزه مدیریت مرزی، انرژی و زیرساختهای اقتصادی نشان میدهد که ایران برای تأمین امنیت و منافع مشترک با پاکستان، مایل است روابط نزدیکتری داشته باشد.
در نهایت، این سفر را میتوان در راستای سیاست اصولی تهران در ایجاد تعادل میان بازیگران منطقهای تفسیر کرد. ایران با تقویت همکاریهای دوجانبه با پاکستان و در عین حال حفظ روابط راهبردی با هند، از یک سو پیام اتحاد و همکاری منطقهای برای حل چالشهای مشترک را ارسال میکند و از سوی دیگر تلاش میکند تا ژئوپلیتیک پیچیده منطقه را به شکلی مدیریت کند که مانع از تضعیف روابطش با هیچیک از طرفها نشود. در نتیجه، این تعاملات بهجای حمایت استراتژیک صرف از پاکستان، بیشتر بر مبنای منافع مشترک، ملاحظات امنیتی و تلاش برای حفظ توازن منطقهای قابل تحلیل است.